مدیریت و کنترل پروژه ویژه دانشجویان مهندسی صنایع

0

در صنعت تولید امروزی، برای اطمینان و تمرکز دائمی بر بهینه سازی تولید، فرآیندها و خطوط تولید با کیفیت بالا، کارآمد، به تعمیر و نگهداری پیش‌بینی‌شده برنامه‌ریزی‌شده و پروژه‌های چرخه عمر برنامه‌ریزی‌شده نیاز دارید که توسط متخصصان مهندسی صنایع آموزشگاه فنی و مدیریت پروژه‌های صنعتی ارائه می‌شوند.

پروژه های صنعتی نیاز به دانش تخصصی از چالش های منحصر به فرد کار با امکانات تولید دارند. هنگامی که با یک شریک متخصص در تعمیر و نگهداری، چرخه عمر و برنامه ریزی پروژه های صنعتی کار می کنید، پروژه نوسازی، تعمیر و نگهداری یا توسعه شما از ابتدا تا انتها به طور موثر جریان می یابد.

کارکرد مدیریت آموزش و کنترل پروژه مهندسی صنایع می تواند شامل مواردی از قبیل مهندسی فرآیند، کارخانه و ماشین آلات، اتوماسیون، ابزار دقیق و مهندسی برق، آموزش پایپینگ و لوله کشی، مخازن و مخازن تحت فشار، ممیزی ایمنی و مهندسی ایمنی و … باشد

مدیریت پروژه های بزرگ با فازها و ذینفعان متعدد، در حالی که پایبندی به جدول زمانی و بودجه توافق شده، چالش برانگیز است. مدیران پروژه با تجربه با مدیریت کارآمد پروژه از برنامه پروژه تا تولید محتوا و حفظ سیستم نگهداری  سطح استرس را کاهش می دهند.

یک مدیریت پروژه خوب می تواند نتایج زیر را به همراه داشته باشد:

  1. طرح پروژه و تفکیک پروژه
  2. دستورالعمل های سایت و هماهنگی ایمنی
  3. تهیه و تامین منابع
  4. کنترل و هماهنگی مهندسی
  5. سیستم بایگانی و توزیع مواد پروژه
  6. برنامه ریزی و کنترل هزینه
  7. نظارت بر تحویل و نصب

اهمیت مدیریت پروژه در مهندسی صنایع

مهندسان صنایع برای بهبود فرآیندها، محصولات یا سیستم ها کار می کنند و از جمله کارهای مهمی که آنها انجام می دهند می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. مدیریت پروژه
  2. تولید، تولید و توزیع
  3. مدیریت زنجیره تامین
  4. مهندسی بهره‌وری، روش‌ها و فرآیند
  5. اندازه گیری و بهبود کیفیت
  6. مدیریت برنامه
  7. ارگونومی/عوامل انسانی
  8. توسعه و انتقال فناوری
  9. برنامه ریزی استراتژیک
  10. مدیریت تغییرات
  11. مهندسی مالی

بهبود عملکرد مهندسی صنایع در حال حاضر یک موضوع کلیدی است. شرکت ها می توانند از راه های مختلف به چنین پیشرفتی دست یابند. یکی از راه‌ها، به‌ویژه برای شرکت‌هایی که در یک محیط چند پروژه‌ای فعالیت می‌کنند، یک مدیریت پروژه است که با موفقیت کار می‌کند. مطالعات اخیر نشان داده است که یک مدیریت پروژه موفق یک عامل کلیدی موثر بر عملکرد سازمانی است. برای دستیابی به یک مدیریت پروژه موفق، باید روی فعالیت های پروژه در دو دوره کوتاه مدت (تا یک سال) و بلند مدت (دو یا بیشتر) تمرکز کنیم. در نتیجه، در هر یک از این بازه‌های زمانی، مسائل مختلفی وجود دارد که باید برای اجرای یک مدیریت پروژه موفق و در نتیجه بهبود عملکرد مهندسی صنایع مورد توجه قرار گیرد..

ساختارهای سازمانی مناسب منجر به کارایی بهتر در مدیریت پروژه ها و در نتیجه بهبود نتایج در صنعت ساخت و ساز می شود. مدیریت پروژه به عنوان یک عامل کلیدی مؤثر بر عملکرد سازمانی است.

بین عملکرد مهندسی صنایع و مدیریت کارآمد چرخه‌های عمر پروژه، به‌ویژه در محیط چند پروژه‌ای، ارتباط مهمی وجود دارد. بنابراین، به منظور بهبود کارایی مدیریت چندین پروژه در یک شرکت صنعتی، نیاز به اجرای موفقیت آمیز مدیریت پروژه وجود دارد.

با این حال، علیرغم تحقیقات هنوز شکاف دانش و عدم درک مشترک در مورد عوامل موفقیت آنها وجود دارد. بنابراین، کسب اطلاعات بیشتر در مورد ماهیت مدیریت پروژه صنایع ، عوامل کلیدی موثر بر عملیات موفقیت آمیز آنها و چالش هایی که با آن روبرو هستند بسیار مهم است. شناخت آنها و به کارگیری آنها در عمل قطعاً به مدیران کمک می کند تا به نتایج مورد انتظار از پروژه های اجرا شده توسط شرکت های خود دست یابند و عملکرد سازمانی را بهبود بخشند.

برای یک شرکت به طور مداوم در حال رشد که باید آماده و آگاه از روندهای بازار باشد تا محصولات خود را پیاده سازی کند و آنها را با نیازهای مشتریان تقاضای فزاینده تطبیق دهد، دیگر داشتن و دنبال کردن بخش های فنی و فناوری عالی، محصولات با کیفیت، کافی نیست و باید یک شبکه فروش موثر و کارآمد با پرسنل تهاجمی واجد شرایط و سرمایه گذاری در تحقیقات را در اختیار داشته باشد. امروزه تحقق اهداف قرارداد با راضی نگه داشتن مشتری و ماندن در چارچوب الزامات بودجه ای شرکت مستلزم کارآیی بیشتر و بیشتر مدیریت پروژه است. همانطور که مشخص شد موفقیت طراحی به توانایی آگاهی از نحوه نظارت صحیح و مؤثر بر کلیه فعالیت های مدیریت بستگی دارد،

کاری که شرکت باید انجام دهد این است که ابزارهای مورد نیاز را برای مدیریت فراهم کند تا در هر زمان دیدی واقع بینانه از پروژه داشته باشد، هم از نظر تراز نهایی و هم از نظر پیش‌بینی، بخش‌های عملیاتی را مسئول اهداف خاص می‌کند تا با اهداف کلی سازگار باشد. انجام مداخلات سریع برای یافتن راه حل های جایگزین، و در نهایت برای مقابله با مشکلات کلی مدیریت با پیوندهای متقابل بین هزینه، زمان و کیفیت.

پروژه ها و برنامه های چند پروژه ای برای همه سازمان های تجاری، صنعتی و دولتی حیاتی هستند. آنها ابزاری برای دستیابی به اهداف استراتژیک هر سازمان پیچیده هستند. مشاهده مدیریت پروژه در مهندسی صنایع از دو منظر استراتژیک و عملیاتی در هر سازمان بزرگ مفید است.

دیدگاه مدیریت استراتژیک پروژه با انتخاب، اولویت بندی و تخصیص پول، افراد و سایر منابع کمیاب به پروژه های سازمان در سطح پورتفولیوی پروژه سر و کار دارد. این امر معمولاً از طریق فرآیندهای مدیریت استراتژیک موجود در سازمان انجام می شود. چشم انداز عملیاتی با برنامه ریزی، تامین مالی، برنامه ریزی، نظارت، اجرا، کنترل و بسته شدن هر پروژه به صورت جداگانه و در برنامه های چند پروژه ای سروکار دارد و همیشه اهداف استراتژیک را که باید توسط هر پروژه به دست می آید، در نظر داشته باشد.

 اصول و شیوه های مدیریت پروژه عملیاتی به توسعه و بهبود بهترین ها مربوط می شود:

(1) مدل ها و فرآیندهای چرخه عمر پروژه برای هر دسته اصلی از پروژه ها در سازمان.

(2) روش‌هایی برای برنامه‌ریزی، برنامه‌ریزی، بودجه‌بندی، مجوز، نظارت، کنترل، و بسته شدن پروژه‌ها، از جمله ابزارهای فناوری اطلاعات و استفاده مؤثر از اینترنت؛

 (3) روش‌های موثر شناسایی و کاهش ریسک پروژه و برنامه؛

(4) توسعه، انتخاب و تخصیص مدیران پروژه و متخصصان ماهر برنامه ریزی، برنامه ریزی و کنترل پروژه.

تغییر و نوآوری همیشه برای دستیابی به اهداف استراتژیک یک شرکت یا سازمان دیگر لازم است. تغییرات کوچک ممکن است به روشی ساده به دست بیایند، اما تغییرات مهم را باید به عنوان پروژه به طور موثر مشاهده و مدیریت کرد. در بسیاری از موارد، گروهی از پروژه های مرتبط زمانی به بهترین شکل مدیریت می شوند که به عنوان برنامه های چند پروژه ای سازماندهی و مدیریت شوند. رضایت تمامی ذینفعان کلیدی در پروژه ها. این هدف کلی مدیریت اثربخش پروژه در سطح عملیاتی است.

مدیریت پروژه مبتنی بر فرآیند

یک پروژه را می توان به عنوان مجموعه ای از فعالیت های پیچیده و هماهنگ با یک هدف مشخص تعریف کرد که می تواند از طریق تلاش های هم افزایی و هماهنگ در یک زمان معین و با مقدار از پیش تعیین شده منابع انسانی و مالی به دست آید.

وجه تمایز یک پروژه بدون توجه به درجه نوآوری آن از سایر فعالیت های انجام شده در یک شرکت این است که همیشه یک شروع و یک پایان دارد. موقتی است و دیر یا زود به پایان می رسد

اما مدیریت پروژه به چه معناست؟ مدیریت به معنای برخورد با متغیرهایی است که می توانند کم و بیش تحت تأثیر قرار گیرند: زمانی که هیچ گونه تغییری مجاز نیست یا به همین ترتیب، زمانی که عوامل خارج از کنترل هستند، غیرممکن است، زیرا مدیریت به معنای تصمیم گیری و اقدام بر اساس آن است (یعنی برنامه ریزی و اجرای مداخلات).

مدیریت پروژه مبتنی بر فرآیند

آنچه می تواند مدیریت شود آن دسته از متغیرهایی هستند که نمونه ای از یک پروژه هستند، زیرا با تعریف آن مرتبط هستند. متغیرهای اصلی به شرح زیر است:

1. کیفیت

2. زمان

3. هزینه ها

4. منابع

سه متغیر اول عملکرد پروژه هستند، در حالی که آخرین نشان دهنده محدودیت های انسانی و فناوری است که فعالیت های مورد نیاز برای اجرای یک پروژه را محدود می کند پروژه یک فرآیند سازمانی است و از این رو تمام ویژگی های خود را دارد.

بر اساس فرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد، یک فرآیند را می توان به عنوان “عمل یا متوالی اقدامات مستمر و منظم، که به صورت مشخص انجام می شود یا انجام می شود و با هدف دستیابی به نتیجه ای” تعریف می شود. فرآیند کسب و کار شامل مجموعه ای از فعالیت ها می شود. هر فعالیت به نوبه خود توسط عملیات ابتدایی شکل می گیرد که به منابع خاصی نیاز دارد و هدف آن دستیابی به هدفی است که با اهداف سایر فعالیت ها با هدف کلی فرآیند مطابقت دارد، هدفی که اهداف فعالیت های مختلف را یکپارچه می کند.

باید تاکید کرد که همه این فعالیت‌ها اثر هم افزایی بر فرآیند دارند (یعنی نتیجه کلی بیشتر از مجموع نتایج جزئی است) و نیاز به مشارکت بخش‌ها و واحدهای مختلف است.

برای تولید خروجی های مقصد پایین دستی، فعالیت هایی که یک فرآیند را تشکیل می دهند به ورودی های بالادستی و همچنین شایستگی منابع انجام دهنده فعالیت ها (منابع قرض گرفته شده از بخش ها/واحدهای شرکت) نیاز دارند:

بالادست و پایین دست می توانند با سایر فرآیندهای انجام شده در داخل شرکت یا توسط تامین کنندگان خارجی و مشتریان خارجی به ترتیب همزمان باشند

فرآیندی که به این ترتیب ساختار یافته است به تمایز بین عملکردهای خروجی یا نتیجه، داخلی و ورودی یا دریافتی کمک می‌کند و تعیین محل انجام اندازه‌گیری‌ها را آسان‌تر می‌کند و بنابراین عملکردها را با درجه دقت بیشتری تخمین می‌زند.

علاوه بر این، با ارزیابی خروجی و در نظر گرفتن روابط علت و معلولی بین عملکردهای دریافتی و داخلی، می توان تعیین کرد که کجا می توان به مؤثرترین روش مداخله کرد و سبد پروژه های بهبود را انتخاب و مدیریت کرد.

یک فرآیند همچنین می تواند به عنوان مکانی که در آن ارزش افزوده ایجاد می شود، یا به عبارت دیگر، هر فرآیندی ارزش افزوده ایجاد می کند، دیده شود. بنابراین، منطق فرآیند، رویکرد معمولی ورودی/خروجی نظریه سیستم را با یک رویکرد اقتصادی ترکیب می‌کند، با در نظر گرفتن این که «فرایند ترکیبی از فعالیت‌هایی است که به یک یا چند ورودی نیاز دارد و خروجی‌ای با ارزش برای مشتری ایجاد می‌کند»

مدیریت کیفیت پروژه

مهم‌ترین تکنیک‌های طراحی با هدف برآوردن نیازهای مشتری (یعنی تعریف مدرن کیفیت) شامل استقرار عملکرد کیفیت (QFD)، طراحی قوی، تحلیل ارزش و مهندسی ارزش است.

QFD، روشی که در دهه 1960 در ژاپن ایجاد شد، با هدف تبدیل خواسته های مشتری به جزئیات فنی، با استفاده از مقیاسی از اولویت ها که با مقایسه با محصولات مشابه ساخته شده توسط رقبا نیز تعیین می شود، طراحی شده است. برای اولین بار در کارخانه کشتی سازی میتسوبیشی در کوبه (ژاپن) در سال 1972 و بعداً در تویوتا به کار رفت، QFD به لطف دان کلازینگ، استاد دانشگاه MIT در بوستون در دنیای غرب رایج شد و به زودی توسط جنرال الکتریک و فورد مورد استفاده قرار گرفت، جایی که اکنون یکی از پرکاربردترین روش ها برای توسعه محصول است.

اولین ارائه جزئی QFD را می توان از طریق ماتریس what–how آن انجام داد که شامل موارد زیر می شود:

  1. خواسته های مشتریان (چیزی که باید تولید شود) و اولویت های آنها در ردیف ها
  2. پیش نیازهای فنی و عملیاتی (به عنوان مثال نحوه تبدیل خواسته های مشتری به محصول) در ستون ها
  3. نیازهای مشتری در مقابل پیش نیازهای فنی و عملیاتی (داخل ماتریس) و یک همبستگی مورب بین چگونگی ها
  4. ارزیابی اهمیت پیش نیازهای فنی و عملیاتی و مقادیر عددی عینی آنها در زیرزمین
  5. ارزیابی رقابت، با در نظر گرفتن نحوه پاسخگویی محصولات به خواسته های مشتریان و سطح فنی آنها . خواسته هایمشتری با تحقیقات بازاریابی از طریق مصاحبه، پرسشنامه، و غیره تعیین می شود و اغلب لازم است که این الزامات را به دسته‌هایی با استفاده از تکنیک‌های تحلیل خوشه‌ای سلسله مراتبی دسته‌بندی کرد.

در عمل، نموداری ساخته می‌شود (به اصطلاح نمودار استقرار کیفیت تقاضا)، که بر اساس ردیف‌ها سازمان‌دهی می‌شود و این خواسته‌ها را به صورت افقی با افزایش سطوح جزئیات (به طور کلی سه دسته) توسعه می‌دهد.

با نمودار استقرار کیفیت درخواستی و مقدماتی ماتریس HoQ، طرح اولیه کیفیت، با هدف محاسبه اولویت های داده شده توسط مشتریان ایجاد می شود، همچنین طرح اولیه کیفیت دارای یک ساختار ماتریسی با ردیف‌هایی که نیازهای مشتری را بیان می‌کنند است. ستون‌های این ماتریس شامل موارد زیر می شود:

  • امتیازی را که مشتریان به کالاهای تولید شده توسط شرکت و رقبای آن می‌دهند، با توجه به اینکه چگونه با نیازهای آنها مطابقت دارند، توصیف می‌کنند.
  •   امتیاز هدفی که شرکت قصد دارد با توسعه محصول جدید به دست آورد،
  • میزان بهبود حاصل از مقایسه بین امتیازات گذشته و امتیاز هدف،
  • (4)     امتیازهای فروش، یعنی عوامل مرتبط با الزاماتی است که در صورت برآورده شدن، می تواند از نظر تصویر و موفقیت در فروش تفاوت ایجاد کند
  • (5)     امتیاز کلی حاصل از امتیاز داده شده توسط مشتریان، میزان بهبود و امتیاز فروش
  • وزن کیفیت درخواستی یا وزن نسبی، یعنی مقدار امتیاز قبلی که به صورت درصد بیان می شود: این مقدار سپس در ستونی از ماتریس HoQ نوشته می شود

مدیریت زمان پروژه

پیامدهای بزرگ ناشی از تغییرات در هزینه ها و زمان تحویل برای سفارشات نظامی و غیرنظامی برجسته پس از جنگ نمودار گانت و نمودار شبکه زمان اولین متغیر در مدیریت پروژه بود که به شیوه ای منسجم توسط تکنیک های خاص دوره مهندسی مکانیک پشتیبانی شد. اگرچه اغلب پیش‌بینی یا کنترل هزینه های یک پروژه بدلیل نوسانات قیمت ها غیرممکن است اما می‌توان از طریق تکنیک‌های مختلف مدیریت کرد.

گانت پدر یکی از دو بازنمایی زمانی است که امروزه هنوز مورد استفاده قرار می گیرد یعنی نوار فعالیت در محور زمان یا نمودار گانت.

جزئیات این نمودار به شرح زیر است:

● تاریخ شروع و تاریخ پایان برای هر فعالیت در محور زمانی افقی نشان داده می شود، و مدت زمان آن متناسب با طول نوار است.

● وضعیت پیشرفت کارها در یک زمان معین که معمولاً منطبق با زمان حال است و با سیاه شدن نوار نشان داده می شود

مدیریت زمان پروژه

مدیریت هزینه پروژه

به طور سنتی، حسابداری بهای تمام شده شامل سه مرحله است:

  1. جمع آوری، طبقه بندی و ثبت کلیه عناصر بهای تمام شده
  2. تخصیص هزینه ها به مراکز هزینه (تشخیص داده شده بر اساس همگنی، وجود شخص مسئول هزینه ها و بودجه معینی که با استفاده از هزینه های آینده یا استاندارد محاسبه می شود)
  3. جمع بندی و تجزیه و تحلیل هزینه ها برای تعیین قیمت فروش محصولات هزینه ها بر اساس معیارهای مختلف طبقه بندی می شوند.

همه این هزینه ها باید در یک پروژه اعم از کوچک، متوسط یا بزرگ در نظر گرفته شوند؛ بنابراین کل هزینه پروژه باید با توجه به ماهیت و منشاء هزینه ها، و با توجه به اندازه پروژه (برخی هزینه ها ثابت هستند، برخی دیگر با توجه به هزینه ها متفاوت هستند) تجزیه و تحلیل شود. ؛ علاوه بر این ضروری است که بین هزینه هایی که می توان به طور مستقیم یا به طور عینی  به یک پروژه خاص نسبت داد و هزینه هایی که به طور غیرمستقیم و با استفاده از پارامترهای ذهنی به هر پروژه نسبت داده می شود، تمایز قائل شد. در نهایت، یک طبقه‌بندی نیز باید بر اساس زمانی انجام شود و بین هزینه‌های احتمالی، فعلی و نهایی تمایز قائل شود.

باید توجه ویژه ای به تمایز بین هزینه های متغیر و ثابت از یک سو و هزینه های مستقیم و غیرمستقیم از سوی دیگر معطوف شود.

از آنجایی که هزینه های متغیر اغلب به راحتی به یک محصول یا پروژه نسبت داده می شود، گاهی اوقات هزینه های متغیر و هزینه های مستقیم مترادف در نظر گرفته می شوند.

در عمل، هزینه‌های متغیر غیرمستقیم نیز وجود دارد (مثلاً هزینه‌های مربوط به مصرف که توسط هیچ استاندارد یا صورتحساب مشخص نشده است) و هزینه‌های ثابت مستقیم (مثلاً هزینه استهلاک یک خط تک محصولی که می‌تواند مستقیماً به عنوان مثال به طور عینی به آن نسبت داده شود) وجود دارد.

سازماندهی پروژه و مدیریت منابع

اگرچه بخش طراحی نقش اصلی پروژه‌ها را ایفا می‌کند، اما هر پروژه حتی پروژه‌های مرسوم‌تر برای محصولات جدید، به لطف مشارکت منابع متعلق به بخش‌های مختلف ایجاد و توسعه می‌یابند. به عبارت دیگر، حتی آن دسته از کارکردهایی که وظایف آنها شامل تعریف مشخصات پروژه نمی شود، ممکن است به پروژه کمک کنند.

هر پروژه درگیر سه تخصص اصلی می شود :

 بازاریابی : وظیفه آن اطمینان از جذابیت خروجی پروژه برای بازار است، بنابراین سرمایه گذاری های انجام شده را توجیه می کند)، طراحی: وظیفه خاص آن توسعه و اجرای پروژه است

تولید و تحویل: مسئول ارائه محصول و خدمات مشخص شده در پروژه به شیوه ای کارآمد و با سطح بالایی از انطباق

 با این حال، کارکردهای دیگری مانند خرید، بخش مهندسی یا فناوری، مدیریت کیفیت، تعمیر و نگهداری ماشین آلات، کمک فنی، خدمات مشتری و غیره می توانند درگیر شوند.

مشارکت این اصول در یک پروژه در طول زمان ثابت نیست، اما مطابق با مرحله ای که پروژه به آن رسیده است، متفاوت است

هر پروژه ذینفعان خود را دارد که علاقه آنها فراتر از مسائل فنی و اقتصادی است و ممکن است شامل رضایت شخصی و همچنین رضایت کل شرکت باشد، عاملی که به ایجاد یک محیط کاری آرام کمک می کند. حوزه مورد علاقه همچنین می‌تواند فراتر از مرزهای شرکت گسترش یابد، تا رضایت مشتری، تامین‌کنندگانی که یک خروجی بازار را حفظ می‌کنند و حتی کل جامعه را در برگیرد، زمانی که موضوعات سودمندی اجتماعی و سازگاری با محیط‌زیست در خطر است. مدیریت پروژه در سطح شرکت مستلزم ادغام بین واحدهای عملکردی و همچنین بین وظایف محول شده به افراد مجرد است. دو نوع ادغام ممکن است:

  1. افزایش شغل، با تعداد بیشتری از وظایف که توسط یک نفر انجام می شود
  2. غنی سازی شغل، با مسئولیت های بیشتر، از جمله تصمیم گیری

در مورد اول، کارکنان در انواع فعالیت ها مهارت بیشتری پیدا می کنند و بنابراین قادر به انجام یک کار هستند. انگیزه و تمایل برای یادگیری و همچنین پیش زمینه ای محکم از دانش مورد نیاز است.

 در مورد دوم، کارکنان تشویق می شوند تا فعالیت ها را به طور مستقل کنترل و نظارت کنند و مشکلات را به طور مستقل حل کنند، حداقل آنهایی که مرتبط هستند. غنی‌سازی شغل با تفویض اختیار و توانمندسازی مرتبط است، دو عاملی که کارکنان را تشویق می‌کند تا بهبود یابند و مسئولیت‌های بیشتری را بر عهده بگیرند، تا تأثیر اقدامات خود را بر عملکرد کلی به وضوح درک کنند و دائماً به دنبال راه‌حل‌های جدید باشند.

منابع:

https://link.springer.com/book/10.1007/978-3-540-77543-0

https://www.apis-smart.com/industrial-engineering-project-management

https://www.cdmg.com/building-faqs/why-is-industrial-project-management-important

ثبت نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نمیشود