آشنایی با اصول پایه برق در صنعت

0

هیچ کشفی به اندازه برق زندگی، فرهنگ و بقای ما را تحت تأثیر قرار نداده است. تکنولوژی های برقی اتاق ما را روشن می کند، غذای ما را می پزد و حتی می تواند دندان های شما را مسواک بزند. به عنوان مثال، تصور کنید که در رشته پزشکی چند جان انسان به دلیل دستگاه های الکتریکی مانند دفیبریلاتور، ضربان ساز و غیره نجات یافته است. به طور کلی هیچکدام از پیشرفت ها و تکنولوژی های موجود بدون برق امکان پذیر نخواهد بود.

با وجود اینکه نظریه پایه برق تا مدت ها بعد درک نشد، الکتریسیته از ابتدا در جهان وجود داشته است. با این حال، الکتریسیته تا سال 1600، زمانی که دانشمند انگلیسی ویلیام گیلبرت شروع به مطالعه دقیق تر برق کرد، عمدتاً یک پدیده عجیب باقی ماند. بسیاری از دانشمندان، مخترعان و آزمایش‌کنندگان دیگر مجذوب الکتریسیته شدند و تحقیقات خود را آغاز کردند که منجر به درک امروز ما از الکتریسیته شد.

تئوری پایه برق

هر قطعه ماده از مولکول ها و همه مولکول ها از اتم ها ساخته شده اند که از پروتون، الکترون و نوترون ساخته شده اند. بار منفی توسط الکترون ها حمل می شود، در حالی که بار مثبت توسط پروتون ها حمل می شود و نوترون ها به طور طبیعی خنثی هستند. تعداد پروتون ها در یک اتم تغییر نمی کند زیرا در هسته قفل شده اند.

الکترون ها به دور هسته می چرخند و بنابراین می توانند گم شوند یا به دست بیایند. بار یک الکترون با بار یک پروتون مقابله می‌کند و اتم‌ها ترجیح می‌دهند در بار متعادل باقی بمانند. وقتی یک اتم الکترون های زیادی داشته باشد، می خواهد آن الکترون ها را به چیزی با بار ضعیف تر رها کند. وقتی چیزی دارای بار الکتریکی است، به این معنی است که عدم تعادل الکترون ها، یا خیلی زیاد یا خیلی کم، وجود دارد.

وقتی اختلاف بار الکتریکی بین دو نقطه را اندازه گیری می کنیم به آن ولتاژ می گویند. به طور معمول، زمین به عنوان یک نقطه مرجع مشترک استفاده می شود، بنابراین زمانی که مدار دارای 120 ولت است، این تفاوت بین ولتاژ منبع و ولتاژ زمین است. نمونه ای از این اغلب زمانی دیده می شود که شخصی بدون پوشیدن کفش عایق کاری مناسب کار می کند. اگر کارگر با چیزی که دارای بار الکتریکی است تماس پیدا کند، مانند سیم در معرض یا ترمینال باتری، دچار شوک الکتریکی می شود زیرا بدن مسیری را به زمین با مقاومت کمتری نسبت به هوای اطراف ارائه می دهد. این بدان معنی است که بدن بخشی از مدار شده است.

مبانی برق

هنگام شروع به کاوش در دنیای برق، الکترونیک و برق صنعتی ، ضروری است که با درک اصول اولیه ولتاژ، جریان و مقاومت شروع کنید. اینها سه بلوک اصلی ساختمانی هستند که برای دستکاری و استفاده از برق مورد نیاز هستند. در ابتدا درک این مفاهیم می تواند دشوار باشد زیرا ما نمی توانیم آنها را فیزیکی ببینیم. نمی توان با چشم غیر مسلح انرژی جریان یافته از طریق سیم یا ولتاژ باتری نشسته روی میز را مشاهده کرد. حتی رعد و برق در آسمان، در حالی که قابل مشاهده است، در واقع تبادل انرژی از ابرها به زمین نیست، بلکه واکنشی در هوا به انرژی عبوری از آن است. برای تشخیص این انتقال انرژی، باید از ابزارهای اندازه گیری مانند مولتی متر، آنالایزر طیف و اسیلوسکوپ استفاده کنیم تا آنچه را که با شارژ در یک سیستم اتفاق می افتد، تجسم کنیم. نترسید، با این حال، این آموزش به شما درک اساسی از ولتاژ، جریان، و مقاومت و چگونگی ارتباط این سه با یکدیگر را می دهد.

شارژ یا بار الکتریکی

در اصل الکتریسیته حرکت الکترون ها است. الکترون ها بار ایجاد می کنند که می توانیم آن را برای انجام کار مهار کنیم. لامپ، استریو، تلفن و غیره، همگی از حرکت الکترون ها برای انجام کار استفاده می کنند. همه آنها با استفاده از یک منبع انرژی اصلی کار می کنند: حرکت الکترون ها.

سه اصل اساسی برای این آموزش را می توان با استفاده از الکترون ها یا به طور خاص تر، باری که آنها ایجاد می کنند توضیح داد:

  • ولتاژ اختلاف شارژ بین دو نقطه است.
  • جریان نرخی است که بار در آن جریان دارد.
  • مقاومت، تمایل یک ماده به مقاومت در برابر جریان بار (جریان) است.

بنابراین، وقتی در مورد این مقادیر صحبت می کنیم، واقعاً حرکت بار و بنابراین، رفتار الکترون ها را توصیف می کنیم. مدار یک حلقه بسته است که به شارژ اجازه می دهد از مکانی به مکان دیگر حرکت کند. اجزای موجود در مدار به ما این امکان را می دهند که این شارژ را کنترل کرده و از آن برای انجام کار استفاده کنیم. گئورگ اوم دانشمند باواریایی بود که در رشته برق مطالعه کرد. اهم با توصیف یک واحد مقاومت که با جریان و ولتاژ تعریف می شود شروع می شود.

جریان الکتریکی

هنگامی که یک مسیر رسانا برای بار الکتریکی اضافی ایجاد می شود، بار الکتریکی حرکت می کند و جریان الکتریکی ایجاد می کند. مقدار جریان بر اساس ولتاژ تغذیه و مقاومت در مدار است. جریان در واحد آمپر یا به اختصار آمپر اندازه گیری می شود و برابر است با یک کولن (مقدار باری که 1018×6.242 الکترون دارند) در ثانیه. جریان ترجیح می دهد مسیری را با کمترین مقاومت در پیش بگیرد.

این جریان بار الکتریکی به عنوان جریان الکتریکی شناخته می شود. دو نوع جریان وجود دارد، جریان مستقیم (DC) و جریان متناوب (AC). DC جریانی است که در یک جهت با قطبیت ولتاژ ثابت جریان دارد در حالی که AC جریانی است که به صورت دوره ای همراه با قطبیت ولتاژ خود تغییر جهت می دهد. توماس ادیسون و الساندرو ولتا پیشگامان جریان DC بودند و بسیاری از تاریخ برق را نوشتند. اما با رشد جوامع، استفاده از DC در فواصل انتقال طولانی بیش از حد ناکارآمد شد. نیکولا تسلا با اختراع سیستم های الکتریکی آموزشگاه فنی جریان متناوب همه چیز را تغییر داد. با AC امکان تولید ولتاژهای بالا برای انتقال طولانی مدت وجود دارد. بنابراین امروزه، اکثر دستگاه های قابل حمل از برق DC استفاده می کنند در حالی که نیروگاه ها AC را تولید می کنند.

می‌توانیم مقدار آبی را که از داخل شیلنگ از مخزن عبور می‌کند به عنوان جریان در نظر بگیریم. هر چه فشار بیشتر باشد، جریان بیشتر است و بالعکس. با آب، حجم آب جاری در شیلنگ را در مدت زمان معینی اندازه گیری می کنیم. با الکتریسیته، مقدار باری را که در یک دوره زمانی از مدار می گذرد اندازه گیری می کنیم. جریان بر حسب آمپر اندازه گیری می شود (معمولاً به آن “آمپر” می گویند). آمپر به صورت 6.241*10^18 الکترون (1 کولن) در ثانیه تعریف می شود که از نقطه ای در مدار عبور می کند. آمپر در معادلات با حرف “I” نشان داده می شود.

حالا فرض کنید دو تانک داریم که هر کدام یک شلنگ از پایین دارند. هر مخزن دقیقاً همان مقدار آب دارد، اما شیلنگ یک مخزن باریکتر از شیلنگ طرف دیگر است. این دو مخزن فشارهای متفاوتی ایجاد می کنند: ما فشار یکسانی را در انتهای هر یک از شیلنگ ها اندازه گیری می کنیم، اما زمانی که آب شروع به جریان می کند، سرعت جریان آب در مخزن با شلنگ باریک تر از سرعت جریان آب در مخزن با شیلنگ کمتر خواهد بود. شلنگ پهن تر در اصطلاح الکتریکی، جریان عبوری از شیلنگ باریک تر از جریان عبوری از شیلنگ پهن تر است. اگر بخواهیم جریان از طریق هر دو شیلنگ یکسان باشد، باید مقدار آب (شارژ) مخزن را با شلنگ باریکتر افزایش دهیم.

این دو مخزن فشار یکسانی ایجاد می کنند: این باعث افزایش فشار (ولتاژ) در انتهای شیلنگ باریک تر می شود و آب بیشتری را از طریق مخزن می رانند. این مشابه افزایش ولتاژ است که باعث افزایش جریان می شود.

اکنون ما شروع به دیدن رابطه بین ولتاژ و جریان می کنیم. اما عامل سومی وجود دارد که در اینجا باید در نظر گرفته شود: عرض شیلنگ. در این قیاس، عرض شیلنگ مقاومت است. این بدان معنی است که ما باید یک عبارت دیگر را به مدل خود اضافه کنیم:

  • آب = شارژ (اندازه گیری شده بر حسب کولن)
  • فشار = ولتاژ (اندازه گیری شده بر حسب ولت)
  • جریان = جریان (با آمپر یا به اختصار “آمپر” اندازه گیری می شود)
  • عرض شلنگ = مقاومت
  • مقاومت

دوباره دو مخزن آب ما را در نظر بگیرید، یکی با لوله باریک و دیگری با لوله پهن.

  • مخزن با لوله باریک مقاومت بالاتری ایجاد می کند: منطقی است که ما نمی‌توانیم حجم زیادی را در یک لوله باریک نسبت به لوله عریض‌تر با فشار یکسان وارد کنیم. این مقاومت است. لوله باریک در برابر جریان آب از طریق آن “مقاومت” می کند، حتی اگر آب در فشار یک مخزن با لوله گسترده تر باشد.
  • لوله باریک در برابر جریان مقاومت می کند: در اصطلاح الکتریکی، این با دو مدار با ولتاژهای مساوی و مقاومت های متفاوت نشان داده می شود. مداری با مقاومت بالاتر اجازه می دهد تا بار کمتری جریان یابد، به این معنی که مدار با مقاومت بالاتر جریان کمتری از آن عبور می کند.

مقاومت الکتریکی

میزان مخالفت هادی یا سیم فلزی با جریان الکتریکی، مقاومت الکتریکی است. هرچه مقاومت کمتر باشد، جریان راحت‌تر جریان می‌یابد. جریانی را مانند آب در نظر بگیرید که از طریق لوله می گذرد، اگر لوله کوچک باشد مقاومت بیشتری در برابر جریان آب وجود دارد، اگر لوله بزرگ باشد آب بسیار راحت تر جریان می یابد. اندازه سیم بزرگتر مقاومت کمتری دارد و جریان بیشتری را می دهد. مقاومت الکتریکی در واحد اهم اندازه گیری می شود. مقاومت نیز تحت تأثیر خود ماده است. اکثر فلزات رسانای خوبی هستند، به این معنی که مقاومت کمی دارند، زیرا الکترون های آنها را می توان به راحتی به دست آورد و از دست داد. عایق‌ها، مانند پلاستیک یا چوب، الکترون‌هایی دارند که بسیار محکم‌تر به هسته متصل هستند، به این معنی که حرکت آنها در اطراف سخت‌تر است. همچنین با گرم شدن ماده، مقاومت آن افزایش می یابد و با سرد شدن، مقاومت آن کاهش می یابد.

ولتاژ

ما ولتاژ را به عنوان مقدار انرژی پتانسیل بین دو نقطه در مدار تعریف می کنیم. یک نقطه شارژ بیشتری نسبت به نقطه دیگر دارد. این اختلاف بار بین دو نقطه را ولتاژ می گویند. با ولت اندازه‌گیری می‌شود، که از نظر فنی، اختلاف انرژی پتانسیل بین دو نقطه است که به ازای هر کولن باری که از آن عبور می‌کند یک ژول انرژی می‌فرستد (اگر بی‌معنی نیست وحشت نکنید، همه چیز توضیح داده خواهد شد). واحد “ولت” به افتخار فیزیکدان ایتالیایی الساندرو ولتا نامگذاری شده است که اولین باتری شیمیایی را اختراع کرد. ولتاژ در معادلات و نمودارها با حرف “V” نشان داده می شود. هنگام توصیف ولتاژ، جریان و مقاومت، یک قیاس رایج مخزن آب است. در این قیاس، بار با مقدار آب، ولتاژ با فشار آب و جریان با جریان آب نشان داده می شود. پس برای این قیاس به یاد داشته باشید:

  • آب = شارژ
  • فشار = ولتاژ
  • جریان = جریان

مخزن آب را در ارتفاع معینی از سطح زمین در نظر بگیرید. در پایین این مخزن یک شیلنگ وجود دارد.

ولتاژ مانند فشار ایجاد شده توسط آب است. فشار در انتهای شیلنگ می تواند نشان دهنده ولتاژ باشد. آب موجود در مخزن نشان دهنده شارژ است. هرچه آب در مخزن بیشتر باشد، شارژ بیشتر باشد، فشار بیشتری در انتهای شیلنگ اندازه گیری می شود.

ما می توانیم این مخزن را به عنوان یک باتری در نظر بگیریم، مکانی که در آن مقدار مشخصی انرژی را ذخیره می کنیم و سپس آن را آزاد می کنیم. اگر مخزن خود را به مقدار مشخص تخلیه کنیم، فشار ایجاد شده در انتهای شیلنگ پایین می آید. ما می توانیم این را به عنوان کاهش ولتاژ در نظر بگیریم، مانند زمانی که چراغ قوه با اتمام باتری ها کم نور می شود. همچنین مقدار آبی که از طریق شیلنگ جریان می یابد کاهش می یابد. فشار کمتر به معنای جریان کمتر آب است که ما را به جریان می رساند.

قانون اهم

قانون اهم معادله اساسی برای الکتریسیته است و بر اکثریت قریب به اتفاق کارهای الکتریکی که ما انجام می دهیم حاکم است. این نام به افتخار گئورگ اهم، فیزیکدان آلمانی که رساله ای را در سال 1827 منتشر کرد، گرفته شد. او اندازه گیری ولتاژ و جریان اعمال شده را با استفاده از یک مدار الکتریکی ساده ساخته شده با طول های مختلف سیم توضیح داد. این قانون بیان می کند که جریان الکتریکی در یک مدار یا هادی همیشه با ولتاژ دو سوی هادی یا مدار متناسب و با مقاومت کل نسبت عکس خواهد داشت.

اساسی ترین قانون در الکتریسیته قانون اهم یا V=IR است. V برای ولتاژ است که به معنی اختلاف پتانسیل بین دو بار است. به عبارت دیگر، اندازه گیری کار مورد نیاز برای جابجایی یک واحد شارژ بین دو نقطه است. وقتی مقداری مانند 10 ولت را می بینیم، اندازه گیری اختلاف پتانسیل بین دو نقطه مرجع است. معمولاً این دو نقطه +10 ولت و 0 ولت (همچنین به عنوان زمین شناخته می شود) خواهند بود، اما می تواند تفاوت بین 5+ و 5- ولت، + 20 ولت و 10 ولت و غیره باشد. ممکن است عبارت. grounds” که به هر دستگاه در یک سیستم اشاره دارد که از همان مرجع نقطه صفر (یا زمین) استفاده می کند تا اطمینان حاصل شود که اختلاف پتانسیل (یا ولتاژ) یکسان در سراسر سیستم اعمال می شود. مؤلفه بعدی قانون اهم جریان است که واحدهای آن آمپر هستند. در فرمول، جریان با انتخاب بسیار منطقی حرف I نشان داده می شود. همانطور که قبلا ذکر شد، جریان اندازه گیری جریان بار در یک مدار است. این حرف R را که نشان دهنده مقاومت است به ما واگذار می کند. مقاومت الکتریکی که بر حسب اهم اندازه گیری می شود، اندازه گیری مقدار دافعه جریان در مدار است. به سادگی، مقاومت در برابر جریان جریان مقاومت می کند. هنگامی که الکترون ها در برابر مخالف ارائه شده توسط مقاومت در مدار جریان می یابند، اصطکاک رخ می دهد و گرما تولید می شود. رایج ترین کاربرد مقاومت در مدار، لامپ است. لامپ مقاومت کافی در مدار ایجاد می کند تا رشته داخل آن گرم شود و باعث تابش نور می شود. مقاومت در یک مدار همچنین می‌تواند هنگام نیاز به تغییر سطوح ولتاژ، مسیرهای جریان و غیره مفید باشد. مقاومت‌ها بسته‌های مقاومتی مستقلی هستند که می‌توانند به مدار اضافه شوند و معمولاً برای تقسیم سطوح ولتاژ استفاده می‌شوند.

اهم با ترکیب عناصر ولتاژ، جریان و مقاومت، فرمول زیر را ایجاد کرد:

  • V = ولتاژ بر حسب ولت
  • I = جریان بر حسب آمپر
  • R = مقاومت بر حسب اهم

برای مثال فرض کنید مداری با پتانسیل 1 ولت، جریان 1 آمپر و مقاومت 1 اهم داریم. با استفاده از قانون اهم می توان گفت:

فرض کنید این نشان دهنده مخزن ما با یک شلنگ پهن است. مقدار آب در مخزن 1 ولت و “باریگی” (مقاومت در برابر جریان) شیلنگ 1 اهم تعریف شده است. با استفاده از قانون اهم، این جریان (جریان) 1 آمپر را به ما می دهد.

با استفاده از این قیاس، اکنون به مخزن با شلنگ باریک نگاه می کنیم. از آنجایی که شیلنگ باریکتر است، مقاومت آن در برابر جریان بیشتر است. بیایید این مقاومت را 2 اهم تعریف کنیم. مقدار آب مخزن با مخزن دیگر برابر است، بنابراین با استفاده از قانون اهم، معادله مخزن با شلنگ باریک است.

مدار الکتریکی

دو روش اساسی برای اتصال دستگاه های مقاومتی وجود دارد، سری و موازی. بارهای متصل به صورت سری یک حلقه پیوسته را تشکیل می دهند و تنها یک مسیر را برای عبور جریان فراهم می کنند. تمام جریان در مدار باید از هر قسمت از یک مدار سری عبور کند. هنگامی که مقاومت ها به این طریق متصل می شوند، مقاومت های آنها با هم جمع می شود و مقاومت کل مدار را افزایش می دهد. با نگاهی به قانون اهم (V/R=I)، می بینیم که اگر ولتاژ ثابت باشد و مقاومت افزایش یابد، جریان در مدار در واقع کاهش می یابد. با این حال، اگر بخواهید رشته ای از چراغ ها را به صورت متوالی سیم کشی کنید، هر نور در حلقه نسبت به قبل کم نورتر می شود و با اضافه کردن نورهای بیشتر، همه نورها کم می شوند. به همین دلیل، اکثر مدارهای الکتریکی به صورت موازی سیم کشی با استفاده از دورهrevit mep  طراحی می شوند.

سیم کشی موازی به سادگی به این معنی است که مسیرهای متعددی برای عبور جریان وجود دارد. به طور معمول، هر دستگاه مقاومتی مسیر مستقیم خود را به منبع ولتاژ خواهد داشت. همانطور که دستگاه های بیشتری را به صورت موازی اضافه می کنید، مقاومت کل مدار کاهش می یابد و جریان افزایش می یابد

یک مدار الکتریکی مسیری را برای عبور جریان از یک نقطه به a فراهم می کند. جریان الکتریکی همیشه از مثبت به منفی جریان دارد و مسیری را با کمترین مقاومت طی می کند. نمونه ای از این اغلب زمانی دیده می شود که شخصی بدون پوشیدن کفش عایق کاری مناسب کار می کند. کارگر دچار شوک الکتریکی می شود، زیرا بدنه مسیری را به سمت زمین با مقاومت بسیار کم ارائه می دهد. این بدان معنی است که بدن بخشی از مدار شده است.

مدارهای سری و موازی

قبل از اینکه به استفاده از قانون اهم بپردازم، می خواهم چند مفهوم مداری دیگر را معرفی کنم. ابتدا باید بدانیم مدارهای سری و موازی به چه معنا هستند. مدارهای سری مدارهایی هستند که به صورت خطی به منبع تغذیه متصل می شوند. جریان در مدارهای سری ثابت است اما ولتاژ ممکن است متفاوت باشد. مدارهای موازی مدارهایی هستند که از منبع تغذیه منشعب می شوند. مجموع جریان تامین شده از منبع برق بین هر یک از شاخه ها تقسیم می شود اما ولتاژ در سراسر آن مشترک است.

احتمالاً درد ناشی از نصب چراغ‌های کریسمس را تجربه کرده‌اید که متوجه شده‌اید هیچ‌کدام از آنها کار نمی‌کنند. کیو کلارک گریسولد! احتمالاً یک لامپ از صدها لامپ وجود دارد که شما آن را قطع کردید. به احتمال زیاد به این دلیل است که یکی از چراغ ها تصمیم به شکستن یا سوختن گرفته است و به دلیل اینکه به صورت سری سیم کشی شده اند، بقیه هم اکنون خاموش شده اند. از آنجایی که همه چراغ ها در یک راستا با یکدیگر هستند، اگر یکی خاموش شود باعث ایجاد یک مدار باز در آن نقطه می شود. به دلیل مدار باز، جریانی به چراغ‌های دیگر نمی‌رسد.

خوشبختانه، بسیاری از رشته های نور جدید به صورت موازی سیم کشی شده اند. بنابراین اگر یک چراغ خاموش شود، تنها آن شاخه از مدار خاموش خواهد شد. باز به آن شاخه منزوی می شود و جریان به چراغ های دیگر رشته ادامه می یابد.

قانون فارادی و نیروی محرکه الکتریکی

e.m.f. (نیروی حرکت الکتریکی) ولتاژی است که توسط یک منبع انرژی یا با تغییر میدان مغناطیسی تولید می شود، همانطور که فارادی کشف کرد. قانون فارادی زمانی ایجاد شد که او نشان داد که رسانایی که در یک میدان مغناطیسی با تغییرات زمانی قرار می گیرد، جریان الکتریکی القا می شود. نام – نیروی الکتروموتور – به این معنی است که این یک نیرو است، در حالی که در واقع e.m.f. انرژی یا پتانسیل در واحد بار است. این پتانسیل بر حسب ولت اندازه گیری می شود.

قانون ولتاژ کیرشوف (KVL)

این اصل افت ولتاژ منجر به قانون مهم دیگری در مهندسی برق پایه، قانون ولتاژ Kirchoff (KVL) می شود. این قانون بیان می کند که مجموع جبری ولتاژهای یک حلقه بسته همیشه برابر با صفر است. اگر فقط پتانسیل تغذیه و افت ولتاژ R1 را می دانستیم، می توانستیم از KVL برای یافتن افت ولتاژ دیگر استفاده کنیم. با KVL باید مسیر فعلی را دنبال کنید و از قطبیت اجزای نشان داده شده استفاده کنید. اگر مسیر فعلی ناشناخته است، باید یکی را در نظر بگیرید.

قانون فعلی کیرشوف (KCL)

زمان برای یک جمع بندی کوچک: در مدارهای سری جریان ثابت و ولتاژ متغیر است اما در مدارهای موازی ولتاژ ثابت و جریان متغیر است. این جریان که در مدارهای موازی تغییر می‌کند، قانون بزرگ بعدی کیرشوف در مهندسی برق پایه، قانون جاری کرچوف (KCL) را ایجاد کرد. این قانون اساساً بیان می کند که جریان ورودی به گره برابر با جریان خروجی از گره خواهد بود. به عبارت دیگر، جریان خالص در یک گره صفر یا  = I(in) – I(out) 0 است.

معادله توان

آخرین معادله ای که به خاطر سپردن آن مفید است، معادله توان، P = IE است. P برای توان اندازه گیری شده بر حسب وات، I برای جریان و E برای ولتاژ است. این معادله را می توان با قانون اهم ترکیب کرد تا مقادیر ناشناخته را حل کند. به عنوان مثال: در قانون اهم می دانیم که I = E/R بنابراین با معادله توان (P = IE) ترکیب می شود P = E (E/R) یا P = E^2/R. همچنین، از اهم می دانیم که E = IR، بنابراین این را با P = IE ترکیب کنید و P = I^2R را دریافت می کنیم.

منابع:

https://www.electricianinformationresource.com/basic-electrical-theory.html

https://learn.sparkfun.com/tutorials/voltage-current-resistance-and-ohms-law/all

https://library.automationdirect.com/basic-electrical-theory/

ثبت نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نمیشود